ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
رگم، سیل میِخواهد اینجا نگاهم، تگرگ. چه اکسیژنی پلکهای تو دارد در این سنگ قبری که افتاده بر سینه من چه آهنگهایی در این قصر آهن! * به تماشای چه میآیی تو؟ نه ازین گنگتر آوازی هست نه گره کورتر از این که منم! * لحظات خوشی داشته باشین :)